آخرین اخبار

وقتی جنگ، مجسمه فردوسی را هم از تبعید درآورد!

اگر قرار است این «جان تازه دمیده‌شده» در ایران ماندگار باشد، باید با تمام پیچیدگی‌هایش دیده شود؛ نه با چشم‌بندی آماری، بلکه با روایتی واقعی. چون اگر فردوسی امروز بالاخره پذیرفته شده، شاید فردا هم صدای دیگری از دل خاک برخیزد؛ فقط کافی‌ست صدایش را قطع نکنیم.
اشتراک گذاری
12 تیر 1404
27 بازدید
کد مطلب : 556

در سلسله‌نشست‌های «همبستگی اجتماعی و دفاع ملی» که با همراهی وزارت علوم و نهادهای رسمی برگزار شد، دو استاد دانشگاه علامه طباطبایی، هادی خانیکی و وحید شالچی، از فرصت جنگ برای بازتعریف مفاهیم بنیادینی چون وطن، حکومت، شهروندی و البته رسانه ملی سخن گفتند.

خانیکی با لحنی شاعرانه و استعاره‌پسند، گفت مفاهیمی مثل تجاوز و وطن دیگر انتزاعی نیستند و همه با گوشت و پوست آن‌ها را لمس کردند. او وضعیت تازه را به پرنده‌ای با قطره آب در دهان تشبیه کرد که آمده سهمش را در خاموش کردن آتش ادا کند؛ کنایه‌ای که احتمالاً قرار است کنش نخبگان را توجیه کند.

وی در روایت خود از “همبستگی ملی”، به‌جای سیاست، سراغ فردوسی و آرش و ستارخان رفت و با خرسندی اعلام کرد که در مشهد دیگر نصب مجسمه فردوسی جرم محسوب نمی‌شود. (ظاهراً جنگ، حتی اجازه داده تاریخ هم کمی جابه‌جا شود.)

او به رسانه ملی هم گوشه‌ای زد و گفت: روایت رسانه رسمی باید ایرانی‌تر شود؛ یعنی به‌جای روایت‌های جناحی و آماری، روایتی انسانی و همدلانه بسازد که همه خود را در آن ببینند. (در واقع بگوییم: رسانه باید همه را نشان دهد، البته به شرطی که “همه” با روایت اصلی هم‌راستا باشند.)

شالچی نیز با روایت احساسی‌تری، از مردم گفت: قهرمانانی که قهرمان بودن را انتخاب نکردند، اما ناچار به حماسه‌سازی شدند. از پزشک و راننده و حتی خانمی ناشناس در میدان قدس گفت؛ قهرمانانی بی‌نام و بی‌دوربین که در روایت رسمی شاید جایی نداشتند اما در سختی‌ها حضور داشتند.

او هشدار داد که دوگانه‌سازی‌ها مثل مردم-حاکمیت، نسل قدیم-نسل جدید یا دینی-ملی، سم مهلک جامعه‌اند. جامعه‌ای که باید خودش را در یک روایت «فراگیر» ببیند. روایت ناقص از ایران ـ چه در دوران پهلوی چه پس از آن ـ به‌زعم او همیشه باعث حذف بخشی از مردم شده.

نتیجه‌گیری نهایی؟ ایران باید «خانه همه» باشد؛ از قوم و مذهب گرفته تا منتقد و حتی آنکه سال‌هاست سهمی در روایت رسمی ندارد. چون اگر روایت رسمی تنها به سلیقه یک جریان خاص چیده شود، ایران به‌جای وطن، تبدیل به تریبون می‌شود.

و در پایان، اگر قرار است این «جان تازه دمیده‌شده» در ایران ماندگار باشد، باید با تمام پیچیدگی‌هایش دیده شود؛ نه با چشم‌بندی آماری، بلکه با روایتی واقعی. چون اگر فردوسی امروز بالاخره پذیرفته شده، شاید فردا هم صدای دیگری از دل خاک برخیزد؛ فقط کافی‌ست صدایش را قطع نکنیم.

این مطلب بدون برچسب می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *